مکان پديده ايست که انسان در طول زندگي خود به آن معنا بخشيده و به آن وابسته میشود. وابستگي به مکان از کيفيت فضا و نحوه طراحي متأثر است و افراد طي دوره زماني خاص آن را میآفرینند. ميان دلبستگي به مکان و ادراک و شناخت مکان از سوي فرد رابطه مثبت وجود دارد تا آنجا که خود را چکیده کامل
مکان پديده ايست که انسان در طول زندگي خود به آن معنا بخشيده و به آن وابسته میشود. وابستگي به مکان از کيفيت فضا و نحوه طراحي متأثر است و افراد طي دوره زماني خاص آن را میآفرینند. ميان دلبستگي به مکان و ادراک و شناخت مکان از سوي فرد رابطه مثبت وجود دارد تا آنجا که خود را با آن باز میشناسد؛ بنابراین پیوند بین انسان و مکان یا «دلبستگی به مکان» مبنایی برای ارضای بسیاری از نیازهای انسان بهواسطه مکان و معنا بخشی به زندگی برشمرده شده است. بهویژه دلبستگی به مکان های با اهمیت برای انسان که شاخصترین آنها فضای سکونت است. فضاهای باز مابین ساختمانهای مسکونی بستر پیوند ساکنان با طبیعت و محل گذران اوقات فراغت در مکانِ بیرونی بلافصل خانه است درنتیجهی این امر، واحد مسکونی در ارتباط با بخشی از نیازهای انسانی مرتبط با فضاهای مورد نظر، ناتوان شده و سطح کیفیت زندگی ساکنان پایین آمده است. اين پژوهش به بررسی کیفیت و حس دلبستگی به مکان در فضاهای باز مجموعه مسکونی میپردازد. پس از پرداختن به نظریههای موجود در زمينه دلبستگي به مکان و در فضاهای باز مجموعه مسکونی با رويکردي استنتاجي و با استفاده از تحقيق گذشته و مبانی نظری به تحلیل میپردازد، نتايج نشان مي دهد که کیفیت و حس دلبستگی به مکان در فضاهای باز مجموعه مسکونی، سازماندهي، کيفيت فضاهاي داخلي، تعاملات اجتماعي، نوع دسترسي و ديد و منظر و نوع دسترسي و ديد و منظر میتواند بهعنوان عوامل تأثیرگذار در افزايش کیفیت و حس دلبستگی به مکان در فضاهای باز مجموعه مسکونی باشد.
پرونده مقاله